آروینآروین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

آروین نامه...

پاییز 1390؛ چهارم مهرماه؛ پا به دنیا گذاشتم و آروین نامه روزهای زندگیمه...

نصاب

چند روزیه که کانالای ماهوارمون به هم ریخته............. بگذار ببینم چیکارش میتونم بکنم................ این چیه................ آهان اینم بگذارم اینجا................... این پیچه اضافیه...................... لطفا برید کانال ها را چک کنید............. اگه بازم مشکلی بود بگید............ رودرواسی نکنیدا..............   ...
25 اسفند 1391

خونه تکونی

همش کار و........ و همش کار و............ و همش کار.................. ببینید دست هام چه شکلی شدند................ مامان خانم اون دوربین را بگذار کنار و بیا کمک ..................... همه ی کارها مونده................... عمو نوروز داره میرسه ها................ و ما امسال طولانی ترین خونه تکونی را پشت سر گذاشتیم............. ...
22 اسفند 1391

قار قار

تا امروز حیوون های خونگیه زیادی داشته ام .............. "تعداد زیادی مورچه" اما از امروز یه حیوون خونگی به اونا اضافه شده............. البته هنوز باهام دوست نشده........... بابام میگه اسمش طوطیه اما صدای کلاغ میده............ قار قار قار .............   ...
25 بهمن 1391

توصیه های یک کتابخوان حرفه ای!

اوقات فراغت خود را با کتاب پر کنید...... با دقت و حوصله بخوانید............ کتاب های خود را کامل مطالعه کنید.............. هیچ نکته ای را از دست ندهید.............. کتاب های جدید بخرید............ در حفظ  و نگهداری  آنها کوشا باشید........ به دنبال هدف نویسنده از نوشتن کتاب باشید.............. شاید هدف در جایی همین نزدیکی باشد................ ودر انتها ؛ اهل مطالعه باشید ، کتاب بهترین دوست شماست.............  آروین کتاب خوانیان ...
26 دی 1391

شلمرود

توی ده شلمرود حسنی تک و تنها بود.................. و روزی که آروین تصمیم گرفت که دیگه حسنی نباشه................. واین شد که................ این جوری شد .............. با دقت ببینید دیگه هیچی نیست...........   ...
15 دی 1391

چادگان

پاییز برگ ریزان.............. یه پسر کنجکاو وکاشف............. و البته گاهی بداخلاق.............. فرمانده ی آب های نیلگون سد زاینده رود............ ودر نهایت تجربه ای جدید در استخر توپ.............. دیگه دارم پرتجربه میشم ها........... دارم آروین میشم.............. ...
11 آذر 1391

چهارده

یه آروین چهارده ماهه که خودش غذا می خوره (البته لباس هام هم بی نصیب نمیگذارم)........... و البته هر چیزی که باب میلم نباشه نمی خورم........... دارم یه پسر مستقل میشم     ...
4 آذر 1391

سوغاتی

بله سوغات و من دیگه معنیش را میدونم........................ یه دفتر نقاشی با چشم های قلمبه........................... از طرف یه خاله ای که خیلی ازم دوره................. سیس اجازه بدید ببینم اینجا چی نوشته........ ...
20 آبان 1391